خاویه:

 خوى: سقوط‍. خالى شدن در مجمع و مفردات ميگويد: اصل خواء خالى شدن است گويند «خوى بطنه من الطعام» شكمش از طعام خالى شد. ولى ديگران سقوط‍‌ و انهدام نيز گفته‌اند در قاموس گفته «خوت الدار: تهدّمت و خوت و خويت: خلت من اهلها و ارض خاوية اى خالية» همچنين است قول صحاح و اقرب.

در آیه أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلىٰ‌ قَرْيَةٍ‌ وَ هِيَ‌ خٰاوِيَةٌ‌ عَلىٰ‌ عُرُوشِهٰا بقره: 259 فكر ميكنم كه خاويه بمعنى ساقطه باشد گر چه در مجمع خاليه گفته است يعنى: يا مانند آنكه بر دهكده‌اى گذر كرد و آن بر سقفهاى خود منهدم شده بود گويا اوّل سقفها افتاده و بعد ديوارها بر روى سقفها افتاده بود.قاموس قرآن جلد 2 صفحه 316

عروشها:

العَرْش: در اصل چيزى است كه سرش پوشيده و سقف دارد، جمع آن – عُرُوش است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قران با تفسیر لغوی و ادبی قران صفحه 577

يُحْيِي:

خدا عزّ و جلّ‌ گويد: (وَ مَنْ‌ أَحْيٰاهٰا فَكَأَنَّمٰا أَحْيَا اَلنّٰاسَ‌ جَمِيعاً - 32 /مائده). يعنى كسى كه نفسى را از هلاك نجات دهد، و بر اين معنى آيۀ ديگر از سخن ابراهيم(عليه السلام) با نمرود است كه مى‌گويد: ابراهيم گفت: (رَبِّيَ‌ اَلَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ‌ - 258 /بقره). نمرود هم گفت: (قٰالَ‌ أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ‌ - 258 /بقره) يعنى من هم عفو مى‌كنم و زنده مى‌ماند.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن, جلد 1, صفحه571